youngs hesar

سلام دوستای عزیز به وبلاگ من خوش اومدید

youngs hesar

سلام دوستای عزیز به وبلاگ من خوش اومدید

مشخصات بلاگ
youngs hesar

بسا چیزى را ناخوش داشته باشید که آن به سود شماست و بسا چیزى را دوست داشته باشید که به زیان شماست، و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانید. بقره آیه ۲۱۶


گناهی که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکی است که تو را به خود پسندی وا دارد. حضرت علی(ع)

آخرین مطالب
  • ۹۴/۰۲/۲۰
    ...

 

به نام خدا 

در مغازه پدرش در شهر فسا  نشسته بود به این فکر می افتد که مغازه داری کار مناسبی نیست و از انجایی که به علم 


ودانش علاقه زیادی داشت خانه وکاشانه خود را به مقصد تهران ترک می کند او در مدرسه دارالفنون شروع به درس 


خواندن می کند و مدتی را برای یادگیری طب سنتی به کشور فرانسه فرستاده می شود.چندسالی در تهران به طبابت 

مشغول میشود .ازچند سالی که در تهران بوده اند اطلاعات بیشتری در دسترس نیست 


واما لقب سلطان الاطبا :

در جمع طبیبان دربار بوده اند که تیمساری گیاهی می اورد ودر مورد ان از طبیبان سوال می کند هیچ کدام از ان ها جواب 

قانع کننده ای به تیمسار نمی دهند به جز میرزا عباسعلی که در مورد گیاه اطلاعات زیادی داشته و موارد مصرف را به 


خوبی چه به صورت خام چه به صورت پخته به او می دهد واز ان جا تیمسار  می گوید تو الحق سلطان این طبیبان 


هستی و او معروف به سلطان الاطبا می شود وحتی بعدها که به دشتک می اید او را با همین لقب صدا می کردن اقای سلطان 


واما ادامه

 

 چه شد که اقای سلطان به دشتک امد روزی همان تیمسار که لقب سلطان را به میرزا داده بود از سلطان می خواهد تا 


اورا برای گرفتن خراج از فارس همراهی کند به عنوان طبیب قشون خراج او هم می پذیرد وبه استان خود باز می گردد تا 


اینکه به دشتک می رسند دشتک در گذشته رفت و امد زیادی داشته وحتی دارای دارالعلم بوده است و انسان های بزرگی 

در ان می زیسته اند اهالی دشتک که مردمی اهل علم ودانش و فهم (در گذشته )بودند به او پیشنهاد می دهند در 


دشتک ماندگار  شود و او هم می پذیرد دشتکی ها در قبال پذیرش سلطان به او پیشنهاد جا و مکان و باغ و غیره را می دهند که او فقط جا ومکان را می پذیرد 


بعد از چند سال ماندگاری برادر او میرزا مصطفی به دشتک می اید واو نمی گذارد برادرش به فسا برگردد و او را کنار 


خودش نگه می دارد میرزا مصطفی پدر میرزا محمد علی معزی (معروف به مشهدی میرزا )بوده است 


واما در رابطه با ازدواج اقای سلطان :


ماهرخ سلطان زن مرد اسلحه سازی بوده است که در دشتک فوت می کند اهالی دشتک از میرزا می خواهند که او با ان 


زن ازدواج کند چون او هیچ کس را نداشته مثل خود میرزا او هم می پذیرد وبا ان زن ازدواج می کند البته ان زن یک دختر 


هم  به نام  خدیجه   داشته است که بعدها با میرزا مصطفی برادر سلطان ازدواج می کند 


از ازدواج میرزا عباسعلی با ان زن دو پسر و دو دختر به نا مها ی علی و محمد حمیده و فرخ به دنیا می اید 


حمیده با کربلای عبداله قانعی  و فرخ دوبار ازدواج می کند بار اول با پرویز لهراسبی پدر بزرگ پرویز لهراسبی درودزنی که 

هم اکنون در درودزن زندگی می کند وبار دوم با سید مرتضی رضوی ازدواج می کند که از ازدواج اول یک دختر ویک پسر 


 واز ازدواج دوم سید جواد سید مصطفی و حاجی خانم (مادر اقای غضنفر هاشمی ) به  دنیا می ایند 


واما از سرگذشت علی پسر میرزا عباسعلی


اودر یک درگیری کشته می شود او در محل قصرخلیل فعلی نگهبان خرمن بوده که دزد ها برای غارت خرمن می ایند او با 


دزد ها درگیر می شود و ان ها را تعقیب می کند  دزد ها گلوله ای را به پای او می زنند ودر ان شب کسی به فریاد او 


نمی رسد وخون زیادی از او میرود واو در ان شب در تاریکی و سکوت می میرد قاتل یا قاتلان او هیچ وقت معلوم نمیشود 


سر گذشت محمد پسر دیگر میرزا عباسعلی  :

محمد پسر دیگر اقای سلطان طبابت را از پدرش به خوبی یاد میگیرد واوهم مانند پدر در دشتک به طبابت می پردازد معروف به (اقای حکیم باشی) 


او دو بار ازدواج می کند از ازدواج اول عباس عوض(مهرداد) مهین (زن حاج حسن خان ) گوهر (زن سید جواد رضوی )


عباس ومهرداد در تهران زندگی می کنند.گوهر در درودزن و مهین در شیراز  ازدواج دوم با خیر اانسا دختر کربلایی عبداله که حاصل ان علی رحیم 


ونوبر می باشد که در حصارو دشتک زندگی می کنند البته خیرالنسا هم ازدواج سوم او بوده که از ازدواج اول صاحب فرزند نشده بود (ازدواج اول با 


علی پسر اقای سلطان )از ازدواج دوم صاحب سه فرزند به نامهای قهرمان غضنفر ومظفرشده بود (ازدواج دوم با رستم هوشمند )

 

در تمام ان سال ها اقای سلطان به شهر خود فسا باز نگشت و در دشتک ماندگار شد در سالی که بویراحمدی به دشتک 


حمله کرد پسر اقای سلطان. محمد به فسا رفته بود و اموال زیادی را از عمه مرحومش به ارث برده بود که همگی را 


بویراحمدی به غارت بردند. ودر اخر هیچ اطلاعی ما از اقوام فسایی خود نداریم وان ها هم از ما چون هیچ وقت ارتباطی برقرار نشد .            



                                                                                                                                           

با تشکر از حاج عباس معزی که مارا یاری نمودند.                                                           نویستده :مرتضی معزی  


  • morteza moezi

نظرات  (۲)

ما ایشان را(پدر آقای جاج رحیم) به اسم آقای معزی می شناختیم.
اطلاعات خوبی بود.ای کاش همه خانواده های دشتکی تاریخچه ی خود را می نوشتند.
پاسخ:
البته میرزا عباسعلی پدر بزرگ حاج رحیم بودند نه پدرشون اقای حکیم باشی پدر ایشون بوده اند 
ننوشته اید که میرزامحمد طبابت را از پدر به ارث می برد وبا عنوان حکیم باشی در دشتک مشغول طبابت می شود
پاسخ:
ممنون که اشاره کردین چشم به متن اضافه میکنم این مطلبو 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی